همین ابتدا این را بگوئیم که عنوان اتباع خارجی در ایران در حال حاضر، مصداق قابل توجهی غیر از افغانستانیها ندارد. تعداد اتباع کشورهای دیگر بقدری کم هستند که وجود آنها در کشورمان نمود ظاهری چندانی ندارد.
نکته دیگر مقدماتی هم اینکه ما مردم ایران، چه به لحاظ سنتی و ملی و چه به لحاظ فرهنگ اسلامی، مهماننواز هستیم و مقدم اتباع خارجی را گرامی میداریم. این واقعیت را اجدادمان بارها در قرون گذشته حتی نسبت به ملتهای غیرمسلمان به اثبات رساندهاند، ملتهای مسلمان که جای خود دارند. مردم افغانستان، علاوه بر همسایگی و همزبانی و همفرهنگی، همدین و هممذهب ما هم هستند. بنابراین، نهتنها خصومتی با آنها نداریم، بلکه برای کمک به آنها حاضر به فداکاری و ایثار هم هستیم. این را هم در نیم قرن اخیر و در جریان اشغالهای پیاپی افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی و ارتش جرار آمریکا و همپیمانانش به بهترین وجه ثابت کردهایم.
سومین نکته مقدماتی اینکه در شرایط سلطه طالبان بر افغانستان، که نه مورد قبول مردم این کشور است و نه دولتها آن را به رسمیت شناختهاند و در حالی که طبق گزارشهای متعدد سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی و حتی دستگاههای امنیتی کشورهای منطقه افغانستانِ طالبان کانون تروریسم و صدور آن به کشورهای همسایه است، چاره کار را در توسل به نیروی نظامی و جنگ نمیدانیم. این، همان چیزی است که فلسفه وجودی طالبان و سلطه آن بر افغانستان را شکل داده و آمریکا با نقشه راهی که با مسلط کردن این گروه بر این کشور تنظیم کرده، همین را میخواهد. بنابراین، مقابله با معضل منطقهای سلطه طالبان بر افغانستان، فقط از طریق دیپلماسی هوشمندانه میسر و موفق خواهد بود.
با توجه به این نکات مقدماتی، اکنون نوبت به گوشزد کردن واقعیتی میرسد که در زیر پوست اتباع خارجی – بخوانید افغانی – در کشورمان میگذرد.
سالها بود که خانوادههای صالح، صادق، سالم و تلاشگری از برادران و خواهران مسلمان افغانی ما، در نهایت آرامش در کنار خانوادههای ایرانی زندگی میکردند. در میان این اتباع افغانی، فعالان فرهنگی، اقتصادی، کارگری و اجتماعی حضور داشتند و سهم قابل قبولی نیز در پیشبرد امور داشتند. این مجموعه از نظر کمیت نیز در حد نصاب قرار داشت و هرگز مشکل فوقالعادهای از ناحیه آنها احساس نشد.
مشکل، هنگامی به وجود آمد که گروه طالبان با حمایت آمریکا در مرداد ۱۴۰۰ قدرت را در افغانستان به دست گرفت. سلطه این گروه که مردم افغانستان سابقه خشونت، تحجر، انحصارطلبی، اقتدارگرائی و سلب آزادیهای مشروع از مردم را از آن در ذهن داشتند، موجب فرار سیلآسای اقشار مختلف به کشورهای دیگر شد که سهم ایران از این فرار بسیار بیشتر از سایر کشورهاست.
حمایت ویژه بعضی دستگاههای قدرتمند کشورمان از طالبان برای به دست گرفتن قدرت و سلطه بر افغانستان، یکی از عوامل اصلی هجوم بیش از حد و غیرمعمول و غیرمعقول اتباع افغانی به کشورمان بوده و هنوز هم هست. در نزدیک سه سالی که طالبان بر افغانستان حاکم است علیرغم اینکه هیچ امتیازی به ایران در هیچ زمینهای حتی حقابه قانونی کشورمان از هیرمند نداد، امتیازات زیادی در بخشهای سیاسی، تجاری، فرهنگی و اجتماعی از ما گرفت.
در این مدت، از نظر امنیتی مشکلات فاجعهباری برای کشورمان به وجود آورد ولی باز هم از ناحیه همان دستگاههای قدرتمند حمایت شد. با اینکه مسئولان ما سابقه جنایات طالبان علیه دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف، خبرنگار ایرانی و عبدالعلی مزاری و بسیاری از شیعیان در دوره اول سلطه این گروه بر افغانستان (دهه ۷۰) را دارند، بسیار عجیب است که به آن اعتماد میکنند و پیاپی به آن امتیاز میدهند!
و اکنون، چندین میلیون افغانی در تمام نقاط ایران حضور دارند. بعضی روستاها صد درصد در اختیار آنها هستند، بعضی شهرها تقریباً در تسخیرشان قرار دارند. نفوذیهای طالبان در میان آنها فراوانند، صحبت از انبارهای پنهان سلاح است، ناامنی در حال زیاد شدن است و مردم که از برخورد مسئولین با این پدیده خطرناک ناامیدند، خودشان در تدارک مقابله جدی با آن هستند. خطر اصلی همین است. توصیه ما به مسئولین ارشد نظام اینست که به آنچه زیر پوست حضور اتباع خارجی در جریان است توجه کنند و برای مقابله با آن از مردم عقب نیفتند و جلوی وقوع فاجعه را بگیرند.
منبع:روزنامه جمهوری اسلامی
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟